ص. زاد.

می‌نویسم که خوانده نشود! شاید روزی‌، روزگاری...

ص. زاد.

می‌نویسم که خوانده نشود! شاید روزی‌، روزگاری...

معمولی‌ها!

مدتیه که دنبال آدم‌های معمولیم! اونایی که نه خشم و نفرت توییتری‌ها رو داشته باشن، نه تو دنیای تجملی و خوش آب و رنگ اینستا غرق باشن. آدمایی که روشن فکریشون به اندازه باشه نه افراطی، آدمایی که خوشحالی و غمشون واقعی باشه، آدمایی که سوار موج سوشال مدیا نباشن. آدمایی که حواسشون بوده معمولی بمونن. شاید که معمولی لغت خوبی نباشه، شاید بهتر باشه که بگم آدمایی که معقول موندن، آدم‌هایی که خودشون موندن.

اوایل که رفتم توییتر اصلاً از حجم نفرت و خشم مردم وحشت کردم! از حجم بحث و دعواها، از حجم حق به جانب بودنا، روشن‌فکر الکی بودنا. 

از ه کسره‌هایی که نمی‌دونم کجا باید بزارمشون و غلط املایی‌هایی که ممکن بود داشته باشم هم استرس می‌گرفتم که یه سری آدم، گنده بارم کنن!

اینستا هم که نگم براتون، انگاری مسابقه‌ست. انگاری آخر روز جایزه میدن به کسی که از همه غمناک‌تر بوده، یا خوشحال‌تر بوده، یا اینکه بیشترین فان دنیا‌رو داشته.

کجان آدمایی که صرفاً از روزمرشون لذت میبرن، از روزشون؟ آدمایی که از یک بوسه‌ی آنی، از یک آسمون جذاب لذت می‌برن و لحظه رو نفس می‌کشن؟ چجوری بود زندگی کردن؟ چرا یادمون رفته!؟

نظرات 1 + ارسال نظر
لطافت‌ های روح یک خانووم سه‌شنبه 20 اسفند 1398 ساعت 14:45 http://l-r-y.blogsky.com

وبلاگ رو برای همین دوست دارم

منم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد